شخصیت خانوادگی و اجتماعی حضرت سکینه بنت الحسین(ع)
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۲۵۳۶۶
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از حوزه نت؛ فضای تربیتی و نیز دامنی که سکینه(س) در آن رشد می کرد زمینه کاملاً مساعدی بود که شخصیت بانوی بزرگوار ما به گونه ای شکل گیرد که در جریان نهضت جاودانه پدر بزرگوارش در سالهای پایانی اولین دهه یا در آغاز دومین دهه زندگی اش در کنار دیگر بانوان کربلا و فرزندان اهل بیت(ع) آن گونه سرافراز از انتخاب و امتحان بزرگ الهی بیرون آید و در ادامه و پس از شهادت پدر، در سالهای طولانی عمر خویش به عنوان یک بانوی سرشناس و متشخص خاندان اهل بیت(ع) در مدینه و دیگر شهرهای آن سامان مورد احترام همه باقی بماند و علاقه مندان به اهل بیت(ع) حتی از شهرهای دیگر همچون کوفه برای عرض ارادت و احترام به در خانه او بیایند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این محیط مساعد افزون بر آن توجه ویژه ای بود که پدر بزرگوارش به او و مادرش رباب داشت و طبعا این خود در شکل گیری شخصیت انسانی و اجتماعی و الهی او تأثیری دیگر داشت. او کربلا و شهادت پدر و برادران و عموها و بهترین فرزانگان عالم را شاهد بود و با همه وجود تلخی آن مصیبت و روزهای سخت اسارت و نیز پیروزی خون بر شمشیر را حس می کرد. دوران و سالهای پس از شهادت حسین(ع) یعنی دوران امامت حضرت امام سجاد(ع) نیز از سخترین دوران برای اهل بیت(ع) و شیعیان بود. او که طبعی لطیف داشت و در برخورد با جامعه از جاذبه اجتماعی ویژه ای برخوردار بود طبیعی می نمود که حادثه کربلا در مقابل دیدگانش و نیز دوران غم انگیز اسارت همه وجود او را ریش ریش کند. به قراری که سید بن طاوس نوشته است سکینه پس از شهادت پدرش و احتمالاً در غروب عاشورا جسد پاره پاره پدر را در بغل گرفت. گویا صحنه به گونه ای بود که کسی را یارای جدا کردن سکینه از بدن بی سر حسین(ع) نبود که جمعی از بادیه نشینان خشن و به احتمال قوی از خود سپاهیان ابن زیاد او را کشانده و با خشونت از جسد پدرش جدا کردند.
آن بزرگوار که شجاعت را از پدر شهیدش(ع) به ارث برده بود طبق نوشته ابوالفرج اصفهانی، روز جمعه که حاکم مدینه خالد بن عبدالملک به منبر می رفت با کنیزان خود به مسجد می آمد و در مقابل او می ایستاد و هنگامی که خالد به امیرالمؤمنین(ع) ناسزا می گفت، او و کنیزانش پاسخ ناسزاهای خالد را می دادند و به او دشنام می گفتند. حاکم نیز به مأمورینش دستور می داد که کنیزهای او را بزنند.
روزی در مجلس ترحیمی نشسته بود که دختری از خانواده عثمان نیز حضور داشت. دختر عثمان به انگیزه افتخار گفت: من دختر شهیدم! سکینه(س) چیزی نگفت، تا آنکه به هنگام اذان، مؤذن جمله «أشهد أن محمدا رسول اللّه » را سر داد. سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو؟! آن زن گفت: دیگر هرگز بر شما فخرفروشی نخواهم کرد.
شخصیت ادبیسکینه(س) چنان که اشاره شد شخصیتی شناخته شده و مورد احترام قشرهای مختلف بود. و طبیعی بود که شخصیت بزرگی چون او با ویژگی اخلاق اجتماعی و چهره شاخصی که داشت جایگاهی برای ابراز محبت به اهل بیت(ع) و اظهار پیوستگی به این خاندان(ع) باشد. البته برخی مورّخان که رگه هایی از تعصب اموی و یا حداقل عدم معرفت نسبت به اهل بیت(ع) را در آنان می توان یافت و یا برخی که بیش از همه و بیش از هر چیز خود را وامدار دستگاه بنی امیه و بنی عباس می دانستند تا بیان واقعیات، این جنبه از شخصیت اجتماعی سکینه(س) را به گونه ای که بیشتر به مذاق آنان خوش می آمده است نوشته اند. روشن است که این گزارشها را نمی توان به راحتی پذیرفت. این موضوع هر چند نیازمند بررسی و تحلیل درخور است اما آنچه به اجمال می توان یادآور شد و برخی بزرگان از جمله مرحوم سیدمحسن امین بر آن تأکید ورزیده اند این بوده است که شعرا بر در خانه سکینه(س) حاضر می شدند و کنیزهای او واسطه انتقال گفته های شاعران و سخنان سکینه(س) بوده اند. و یا با استفاده از پرده و به گونه ای که سکینه بر سخنان آنان اشراف داشته ولی آنان او را نمی دیده اند اشعار آنان را می شنیده است و مورد ارزیابی و تشویق قرار می داده است. چنان که نمونه ای مفصل از آن را ابوالفرج در «آغانی» آورده است.
به هرحال آنچه از مجموع این گزارش ها به دست می آید علاقه و توجه سکینه(س) به سروده ها و اشراف به اشعار شعرای معاصر و تشویق آنان بویژه آنهایی که در وصف اهل بیت(ع) و شهدای آنان شعر می سرودند می باشد. از نمونه یاد شده در «آغانی» به خوبی پیداست که سکینه(س) به سروده های شاعران معاصر خویش حتی کسانی که شهرت فرزدق را نداشتند نیز اشراف و آگاهی داشته و آنها یا بسیاری از آنها را خوانده و از حفظ بوده است. بصیرت و خبرگی او به شعر تا آنجا بود که شعرا سروده های خویش را برای داوری نزد او می آوردند تا قضاوت کند که کدام یک برتر است و به قضاوت او نیز رضایت می دادند. او نیز آنان را بزرگ می داشت و احترام می کرد و بر طبق یک گزارش، در حالی که او را نمی دیدند توسط کنیزی که ادبیات و شعر را به او آموزش داده بود به ارزیابی اشعار آنان می پرداخت. یک بار که جمعی از شعرا از جمله فرزدق، جریر، نصیب، کثیر عزّه و جمیل سروده های خود را مطرح کرده بودند، او شعر جمیل را که متضّمن تعریف و تمجید از سخن اهل بیت(ع) و دادن عنوان شهادت به کشتگان آنان بود بر سایر سروده ها برگزید و طبق نوشته
سبط بن جوزی در تذکرة الخواص، چهار هزار دینار به او جایزه داد، به این دلیل که خود فرمود:
«جزاک اللّه خیرا جعلت لحدیثنا بشاشة و قتیلنا شهیدا».
«خدا به تو پاداش خیر دهد که در شعر خود بشاشت و شادابی را برای سخن ما قرار دادی و کشته ما را شهید خواندی».
البته جاعلان حدیث و تاریخ نویسان درباری و آنان که عداوت خویش نسبت به اهل بیت(ع) را بارها در نوشته ها و نقلیات دروغین خود نشان داده اند و با حمایت حکام بنی امیه و بنی مروان و بنی عباس بدترین نسبتها و افتراءها را بر چهره های پاک اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و فرزندان آنان بسته اند و همراه با جنایت پیشگانی که تاریخ از حجم ستمی که آنان به اهل بیت(ع) کردند سرافکنده و شرمگین است، اینان نیز به مخدوش ساختن چهره های پاکی چون سکینه سلام اللّه علیها به گونه ای که مطابق خواست درباریان و فاسدان و دشمنان اهل بیت(ع) باشد پرداختند و برخی نیز ندانسته پذیرفتند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: سکینه شخصیت خانوادگی اجتماعی اهل بیت ع گونه ای سروده ها سکینه س
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۲۵۳۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات تکاندهنده همسرکُشها / ۳ جنایت خانوادگی در ۲۴ ساعت
آفتابنیوز :
۳ جنایت وحشتناک خانوادگی در حالی طی ۲۴ ساعت در مشهد رخ داد که ۲ نوجوان دوقلو هم به شدت مجروح شدند و همسرکشها نیز در اعترافاتی تکاندهنده به تشریح زوایای مختلف این جنایتها پرداختند.
روابط سرد عاطفی به جنایت انجامید
اولین ماجرای وحشتناک همسرکُشی بامداد چهاردهم اردیبهشت هنگامی فاش شد که مردی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و از مرگ همسرش پس از درگیری خانوادگی خبر داد. طولی نکشید که خودروهای پلیس وارد خیابان مهدی آباد ۳۰ در شهرک شهید رجایی شدند و با حفظ صحنه جنایت، مرد تبعه خارجی (افغانستانی) را در حالی به مقر انتظامی انتقال دادند که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورهای محرمانهای را برای بررسی مقدماتی صادر کرد و خود نیز عازم شهرک شهید رجایی(قلعه ساختمان) شد.
دقایقی بعد گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد نیز به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد) نیز به محل جنایت رسیدند و بدین ترتیب تحقیقات میدانی قاضی «دکتر صادق صفری» برای بررسی زوایای پنهان این جنایت وحشتناک در حالی ادامه یافت که در ساعت ۲ بامداد تعداد زیادی از اهالی محل نیز در اطراف منزل محل وقوع قتل تجمع کرده بودند. به همین خاطر با دستور مقام قضایی، تدابیر خاصی برای امنیت محل به اجرا درآمد و جسد نیز به پزشکی قانونی منتقل شد.
از سوی دیگر (متهم افغانستانی) تحت الحفظ کارآگاهان به صحنه جنایت انتقال یافت و در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به تشریح این جنایت هولناک پرداخت. متهم این پرونده جنایی که حدود ۳۷ سال دارد، در اعترافاتی تکاندهنده به مقام قضایی گفت: قبلا با همسر و ۲ فرزندم در قزوین زندگی میکردیم اما اختلافات خانوادگی بین ما شروع شد و همسرم سرناسازگاری با من گذاشت. این بود که به پیشنهاد همسرم به مشهد آمدیم و در محله مهدیآباد ساکن شدیم. این اختلافات خانوادگی تا حدی پیش رفت که من دچار سوءظن شدم و به همین خاطر روابط عاطفی سردی بین ما به وجود آمد.
متهم همسرکشی در حالی که سعی میکرد همه این حوادث تلخ را به مشکل مغزی گره بزند، در ادامه اعترافاتش گفت: من مشکل مغزی دارم. به همین دلیل به همسرم گفتم با من بد صحبت نکن چون این حرفها به درون قلبم میرود و سپس به مغزم میزند! ولی او توجهی به من نمیکرد و مرا از خودش میراند تا اینکه امشب باز هم به خاطر همان روابط سرد عاطف، به من کممحلی کرد. من هم که به شدت عصبانی شده بودم گلویش را با دستم فشار دادم و زمانی که بیجان شد با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم، اما افسر انتظامی گفت شاید هنوز همسرت زنده باشد. این بود که به اورژانس ۱۱۵ هم زنگ زدم و دقایقی بعد توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم.
در پی اعترافات صریح مرد افغانستانی که همسر ۲۵ سالهاش را خفه کرده بود، قاضی ویژه قتل عمد از او خواست چگونگی قتل همسرش را به طور عملی روی عروسک خرسی صورتی رنگ فرزندش اجرا کند. او نیز روی کف اتاق دراز کشید و گلوی عروسک را با دستانش فشرد که همه آنها طبق نظر پزشکی قانونی با واقعیتهای صحنه قتل مطابقت داشت.
پس از بررسی ابعاد مختلف این جنایت، متهم به قتل با دستور قضایی به دایره قتل عمد پلیس آگاهی منتقل شد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد.
اتهام قتل عمد برای زن صیغهای
در حالی که هنوز ماجرای همسرکشی مرد افغانستانی ادامه داشت، حدود ساعت ۱۵ بعدازظهر چهاردهم اردیبهشت زنی با اورژانس ۱۱۵ مشهد تماس گرفت و مدعی شد همسرش با ضربه چاقو مجروح شده است اما وقتی امدادگران اورژانس به محل حادثه واقع در خیابان کشاورز ۵ رسیدند، با جسد مردی حدود ۳۳ ساله روبهرو شدند که بر اثر وارد آمدن تیغه چاقو به قفسه سینه به قتل رسیده بود. بنابراین طولی نکشید که نیروهای انتظامی در جریان قتل قرار گرفتند و مراتب را به قاضی ویژه پروندههای جنایی مشهد اطلاع دادند.
دقایقی بعد، با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع حادثه، تحقیقات گسترده قضایی در حالی آغاز شد که گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی نیز وی را همراهی میکردند. جسد مربوط به مردی به نام «علیاصغر-ر» بود که در پذیرایی طبقه دوم ساختمان و کنار پنجره مشرف به خیابان افتاده بود. در همین حال همسر صیغهای مقتول که مدعی بود باردار است درباره این جنایت هولناک به مقام قضایی گفت: حدود ساعت ۱۴:۳۰ بود که شوهرم با همین وضعیت از بیرون وارد خانه شد و در حالی که به من میگفت «کمکم کن» عقبعقب رفت و کف پذیرایی افتاد. او بیرون از منزل درگیر شده بود و من اطلاعی از این ماجرا نداشتم!
این زن جوان در حالی خود را بیخبر از ماجرای درگیری همسرش نشان داد که اظهارات او برای قاضی ویژه قتل عمد باورپذیر نبود چراکه درپی این ادعاها، قاضی صفری دستور بررسیهای دقیق درباره وجود لکههای خون روی پلهها و حتی کفشهای مقتول را نیز صادر کرده بود و کارآگاهان نیز با بررسیهای دقیق هیچ نشانهای از وقوع جنایت در خارج از منزل را پیدا نکردند. این بود که «فاطمه-د» زیر رگبار سوالات انحرافی و تخصصی قرار گرفت.
او در اثنای اظهاراتش به اختلافات شدید خانوادگی اشاره کرد و گفت: مقتول شوهر صیغهای من است. او دیشب از شمال کشور به منزل آمد و چنین تصور کرد که فردی به غیر از من داخل خانه است به همین خاطر درگیری بین ما شروع شد و او با لگد در ورودی منزل را شکست که آثار آن هنوز هم وجود دارد. من هم با کلانتری محل تماس گرفتم که آنها به منزل آمدند و این حوادث را صورت جلسه کردند. امروز ظهر هم وقتی از بیرون منزل به خانه بازگشت، زخمی بود و به من گفت «کمکم کن!»
در حالی که زن جوان همچنان ادعای خود را تکرار میکرد، ناگهان قاضی ویژه قتل عمد از وی درباره جراحتهای روی دستش پرسید که متهم با نگرانی و اضطراب گفت: این زخمها مربوط به درگیری شب گذشته با شوهرم است. من از او باردارم و دلیلی ندارد که دروغ بگویم.
در پی ادعاهای این زن جوان، قاضی صفری اتهام قتل عمد شوهرش را به وی تفهیم کرد و بدین ترتیب او در اختیار کاراگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت تا بررسیهای بیشتری در این باره صورت گیرد.
قتل همسر با ۲۴ ضربه چاقو
زوایای ۲ ماجرای وحشتناک همسرکشی در حالی زیر ذرهبین تحقیقات قضایی قرار داشت که ناگهان صدای زنگ تلفن در بامداد پانزدهم اردیبهشت نیز خواب را از چشمان قاضی ویژه قتل عمد مشهد ربود. خبر همسرکشی دلهره آور سومین ماجرای همسرکشی طی ۲۴ ساعت گذشته بود که مقام قضایی را به خیابان شهید چراغچی ۵ کشاند. اما این حادثه زمانی وحشتناکتر شد که سرگرد سید قطبی (رئیس تجسس کلانتری خواجه ربیع) از وخامت حال نوجوان دوقلو نیز خبر داد که هدف ضربات هولناک چاقو قرار گرفته بودند. به همین دلیل سومین ماجرای همسرکشی اهمیت ویژهای یافت چراکه هر لحظه احتمال داشت خبر تلخ دیگری در بیسیمهای پلیس به گوش برسد.
طولی نکشید که با حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در محل وقوع جنایت تحقیقات درباره این حادثه وحشتناک وارد مرحله جدیدی شد چراکه «الهه» (زن ۳۰ ساله) با ۲۴ ضربه چاقو به قتل رسیده بود و دختر و پسر دوقلو (خواهر و برادر مقتول) نیز در بیمارستان شهید هاشمینژاد بستری شده بودند.
پیگیریهای قضایی نشان داد «الناز» (دختر۱۶ ساله) به خاطر وضعیت وخیمی که داشت به اتاق عمل انتقال یافته و زیر عمل جراحی قرار گرفته است، اما وضعیت «الیاس» کمی بهتر از خواهر دوقلویش بود. در همین حال متهم به قتل که با حضور بهموقع گروه کارآگاهان و نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع اطراف منزل پدرش دستگیر شده بود، مورد بازجویی تخصصی قرار گرفت و به قاضی دکتر صادق صفری گفت: سال ۹۳ با همسرم ازدواج کردم. البته قبل از او همسر دیگری هم داشتم. اوایل ارتباط دو همسرم با یکدیگر بسیار خوب بود و من هم ۲۲ سال کارمند یکی از موسسات مالی اعتباری بودم که اکنون نیز فعالیت دارد ولی بعداز آنجا بیرون آمدم.
وی افزود: در این شرایط اختلافات بین همسرانم نیز آغاز شد و به حدی رسید که به ناچار همسر اولم را طلاق دادم. او از همان ابتدا مخالف ازدواج مجدد من بود ولی من توجهی نمیکردم تا اینکه مدتی بعد به همسرم سوءظن پیدا کردم و با آنکه مسیر قانونی را در پیش میگرفتم ولی باز رضایت میدادم و پرونده مختومه میشد.
خلاصه این اختلافات به جایی رسید که همسرم از حدود ۱۰ روز قبل با حالت قهر منزل را ترک کرد و به خانه پدرش رفت و در همین حال هم اصرار به طلاق داشت. امشب هم وقتی او را با آرایش غلیظ دیدم، با او تماس گرفتم ولی مانند همیشه ماجرا را انکار کرد و مرا برای دعوا فراخواند. من که برای گفتگو با همسرم به منزل پدرش رفته بودم، ناگهان به خاطر پاسخهای سربالای او عصبانی شدم و چاقو را بیرون کشیدم. در حالی که ضرباتی را بر پیکر همسرم وارد میکردم، خواهر و بردارش جلو آمدند که آنها را هم با چاقو زدم.
تحقیقات افسران دایره تجسس که با نظارت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی (رئیس کلانتری خواجه ربیع) و با دستورهای محرمانه مقام قضایی ادامه داشت، بیانگر آن بود که زوج مذکور دختر ۷ سالهای دارند و «رضا-ب» (متهم) قبل از دستگیری قصد خودکشی داشت که با حضور به موقع نیروهای انتظامی این تصمیم وی نافرجام ماند.
منبع: روزنامه خراسان